جستجو در مقالات منتشر شده



سپیده میرمجیدی، هاجر آذری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مطابق نظریه گفتمان، حقایق و رویدادها از طریق گفتمان و مجموعه­ای از معناها، تصورها، استعاره­ها و غیره بازنمایی می­شوند. در این معنا، زبان، حقیقت را ایجاد می­کند و تغییر می­دهد؛ به این معنا که با زبان می­توان برداشت­های متنوعی از یک رویداد داشت و به دنبال آن مجموعه متفاوتی از گفتمآنها حاصل می­شود؛ بنابراین، جهان اجتماعی محصول گفتمآن ها است. این موضوع، بر اساس نظریه برساخت­گرایی اجتماعی که در نقطه مقابل ذات­گرایی، ساختار واقعیت را جدا از ذهن انسان نمی­داند، به این معنی است که برخی پدیده­های اجتماعی مانند برخی جرایم ساخته و پرداخته ذهن بشر و تحت تأثیر شرایط زمانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاص تولید می­شوند و نمی­توان جز در موارد خاص به عنوان یک واقعیت قدسی و تغییر ناپذیر به آن نگریست. بر این اساس، این پژوهش که از نظر نوع، کیفی و به لحاظ روش توصیفی ـ تحلیلی است، با به کارگیری روش تحلیل گفتمان و به منظور تشریح و بازبینی فهم­های بدیهی انگاشته شده در خصوص قانون حمایت از کودکان و نوجوانان (مصوب ۱۳۸۱) به دنبال بررسی امکان برساخت­زدایی از تعریف کنونیِ پدیده کودک­آزاری (تجدیدنظر) و افزودن بر قلمرو مصداقی آن است. مهم­ترین نتیجه تحقیق حاکی از آن است که بیشتر جرایم و از جمله کودک­آزاری و حتی تجویز کودک­همسری (موضوع ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی)، برساخته­های اجتماعی قدرتمند و ماهرانه از واقعیت­های اجتماعی­اند که پیوسته امکان برساخت­زدایی از آنها امکان­پذیر است تا از این طریق، مجالی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به دیگر برساخته­های ممکن از آن پدیده داده شود که قرابت بیشتری با نفع عامه داشته باشد.
رحیم نوبهار،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

این مقاله با تکیه بر برخی از مبانی اصولی و فقهی که پایبندی به آنها به نوبه خود می­تواند شمارگان مجازات اعدام را کاهش دهد، نشان می­دهد که دیدگاه­های اسلامی از جنبه­های گوناگون بر رویکردی کاملاً حدّاقل­گرا به مجازات اعدام تأکید دارد. مقاله، هم به اعدام از باب حد و هم به اعدام از باب قصاص پرداخته و به اعدام از باب تعزیر که در برخی نظریه­های فقهی آمده نیز اشاره کرده است. مقاله همچنین، به برخی از جنبه­های شکلی، ادلّه اثبات و نظام رسیدگی به جرایم مستوجب اعدام پرداخته است که با کاربست آنها، موارد مجازات اعدام در عمل، به شدّت کاهش می­یابد. ضرورت انسانی­بودن شکل و شیوه اجرای مجازات اعدام نیز به اختصار بررسی شده است.
فصلنامه مدرس حقوق کیفری و جرم شناسی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

دوره ۱، شماره ۱ ، بهار ۱۳۹۹
مسعود اکبری، فاطمه قناد، صالح غفاری چراتی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

تا قبل از تصویب قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، نهاد توبه به صورت پراکنده و اختصاصی در قالب موادی چند پیرامون مجازات­های حدی پذیرفته شده بود. اما قانونگذار در آخرین اراده خود در قانون مجازات اسلامی به پذیرش نهاد توبه در قالب موادی جداگانه اقدام نموده است که زوایا و چارچوب آن به موجب قواعدی ویژه مشخص شده است. این ابداع قانونگذار، در نتیجه تحلیل جرم­شناختی موضوع از یک طرف و بررسی اجرا و عملی ساختن آن در بوته فرایند دادرسی کیفری، می­تواند با اشکال و چالش جدی روبرو شود. به نظر می­رسد تقنین نهاد توبه در قانون مجازات اسلامی با نادیده­انگاری نظریات مدرن جرم­شناختی­، بویژه بزه­دیده­شناختی و چرخش زاویه دید به سَمت توجه به عمل مجرمانه به جای شخصیت بزهکار و همچنین عدم امکان عملی احراز شرایط و مقررات توبه و آثار نامطلوب کاربست عملی آن­، با ایرادهایی روبروست که لازم است زوایای پیدا و پنهان جهت دست یازیدن به سیاست جنایی کارآمد مشخص و معلوم شود. با توجّه به محدودیت­های ماهوی و شکلی پیرامون این قضیه و نیز دور شدن مبانی پذیرش نهاد توبه در قانون مجازات اسلامی از نظریه­های مدرن و تحولات اخیر جرم­شناسی و نیز عدم راهکارهای شکلی عملی­سازی این نهاد­، اجرای توبه مشکل­ساز خواهد بود و سیاست جنایی را از مطلوبیت خود دور خواهد ساخت.
 
سید درید موسوی مجاب، مژگان نعمتی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

اقدام مجرم سیاسی که با ناکارآمد­انگاریِ ساختار یا سیاست­ حاکم و با انگیزه‌ اصلاح‌طلبی و بدون خشونت‌ورزی نمود می­یابد، مقتضی راهبرد تقنینیِ متمایز و دادرسی افتراقی در مقایسه با مجرمان عادی است. در کشورهایی که اصل آزادی بیان را به رسمیّت شناخته­اند، اصولاً در مورد فعّالیّت­های سیاسی، جرم­انگاری صورت نپذیرفته است؛ اما در کشورهایی که در این زمینه جرم­انگاری صورت پذیرفته است، پاسخ­گذاری کیفری در مقایسه با سایر پاسخ­گذاری­ها، بویژه در برابر جرایم امنیّتی، متعادل و در عین حال متمایز است. در ایران، پس از گذشت قریب به چهار دهه از وعده قانون اساسی در مورد تعریف جرم سیاسی و نحوه رسیدگی به آن، سرانجام در سال ۱۳۹۵ قانون جرم سیاسی به تصویب رسید. با وجود این، از یک سو ابهام قانونیِ مربوط به تعریف جرم سیاسی و تبیین مصادیق آن، ناقضِ «اصل شفّافیت» بوده و بستر تفسیرپذیری مواد قانونی و تشتّت آرای قضایی را فراهم‌ کرده است؛ از سوی دیگر، کلیشه­ ذهنی دادرسان در ضدّ امنیّت قلمداد کردن هر رفتار یا گفتار اعتراض­آمیز شهروندان به‌تَبَع حسّاسیت بالای قانون‌گذار به ممنوعیّت هرگونه اقدام یا اظهار سخن اعتراض­آمیز یا انتقادی به حاکمیت، و نیز مقدّم­داشتن فرض تقصیر و سوءنیت، به‌جای فرض برائت و اصل حُسن­نیت از سوی دادرسان، به یک مانع جدّی در مسیر رسیدگی افتراقی به اتّهام­های سیاسی بدل شده است. پژوهه حاضر، به روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره­گیری از منابع کتابخانه­ای، به تشریح سیاست جنایی تقنینی ایران در قبال جرم سیاسی و چالش­های آن می‌پردازد.
نوشین حسینی، سیّد مهدی سیّدزاده ثانی، حسینی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده

در دهه­های گذشته، پژوهش­های گسترده­ای در حوزه خشونت خانگی بویژه خشونت علیه زنان و کودکان انجام شده است؛ اما در مورد شکل دیگری از خشونت خانگی یا همان خواهر ـ برادرآزاری نه تنها از سوی پژوهشگران کم­توجهی شده است، بلکه اغلب والدین نیز رفتارهای خشونت­آمیز فرزندان نسبت به یکدیگر را به مثابه رفتارهای معمول کودکانه نادیده می­گیرند. این در حالی است که اغلب این موارد، تاثیرات عمیق و مخرّبی بر رشد و شناخت اجتماعی کودکان می­گذارد و به تبع آن در افزایش احتمال ارتکاب رفتارهای مجرمانه نیز اثر­گذار است. در این میان، عوامل اجتماعی و فرهنگی پدیده­ پنهانی هستند که شکل روابط افراد را در خانواده­ها مشخص می­نماید. پژوهش حاضر به توصیف شیوع خواهر ـ برادرآزاری با هدف بررسی زمینه­های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده­­های دانش­آموزان پرداخته است.
     مطالعه به شیوه پیمایشی در میان ۶۰۰ نفر از دانش­آموزان دبیرستانی نواحی یک و شش شهر مشهد با استفاده از پرسشنامه محقق­ساخته در دو بخش خوداعلامی بزه­دیدگی و بزهکاری با آلفای کرونباخ ۰,۹۱۸ طراحی، و در سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۴۰۰ انجام شد. تحلیل داده­ها نشان می­دهد ویژگی­های فرهنگی و اجتماعی خانواده­ها مانند تحصیلات ناکافی والدین، فقر و بیکاری بر میزان شیوع خشونت میان خواهر و برادرها تاثیرگذار است و دانش­آموزانی که به لحاظ زمینه­های خانوادگی سطح پایین­تری نسبت به سایرین داشتند، خشونت در میان آن­ها رواج بیشتری داشته است.
     این پژوهش نشان می­دهد که عوامل اجتماعی و سطح فرهنگی درون خانواده­ها، بر میزان خشونت بین فرزندان مؤثر است؛ بنابراین چنانچه جامعه­ای بتواند از طریق آموزش و رسانه مؤلفه­های هنجاری و فرهنگی خانواده­ها را تقویت نماید، می­تواند سبب ارتقای سلامت خانواده­ها شود. قانون­گذار ایران با تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹، گامی مهم جهت مقابله با این نوع خشونت رفتاری برداشته است.
 
واژگان کلیدی: خشونت خانگی، خواهر ـ برادرآزاری، خوداعلامی بزه­دیدگی، خوداعلامی بزهکاری، دانش­آموزان دبیرستانی شهر مشهد
سپیده شهیدی، تهمورث بشیریه، سیّد مهدی صابری، اصغر عباسی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
کودک­آزاری جنسی یکی از معضلات اجتماعی است که آثار مخرّبی بر ابعاد مختلف شخصیت کودکان برجای می­گذارد. در این مقاله تلاش شده است پیامدهای روان­شناختی ناشی از آزار جنسی در اطفال مورد بررسی قـرار گیرد. هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت پیامدهای روانی، رفتاری، شناختی و عاطفی ناشی از بزهدیدگی جنسی کودکان زیر پانزده سال در میان مراجعه کنندگان به چهار مرکز اورژانس اجتماعی واقع در استان تهران است.
     در این پژوهش که از نظر نوع، کمّی وبه لحاظ روش، توصیفی ـ تحلیلی است، ابتدا شاخصهای متفاوتی بهعنوان عوامل مؤثر بر بزه­دیدگی جنسی انتخاب و هـر یـک از دادههای انتخاب شده به روش نمونهگیری در دسترس و بـا اسـتفاده از پرسشنامه پژوهشگر، وارد جداول آماری شدند. سـپس با استفاده از آزمون­های آماری، رابطه میان متغیرها سنجیده شد و میزان همبستگی­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
     نتـایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرونده­های کودک­آزاری جنسیِ ارجاعی به اورژانس اجتماعی مؤید آن است که بین کودک­آزاری جنسی و اختلالات روانی پس از آن رابطه معناداری وجود دارد. آزمون فرضیه­ها حکایت از آن دارد که بزه­دیدگی جنسی، پیامدهای سوء روانی، رفتاری، شناختی و عاطفی بر شخصیت کودکان دارد. با توجه به ضرورت شناسایی این عوامل در جهت پیشگیری از بروز اختلالات روانی ـ رفتاری بعد از آن و افزایش راه­های رفع یا کاهش آن، تشخیص زودرس کودک­آزاری، مداخله، درمان و جلوگیری از بروز عوارض هولناک کودک­آزاری ضروری به نظر می­رسد.
 
واژگان کلیدی: اختلال روانی، سلامت روانی، پیامدهای روانی، بزه­دیدگی جنسی، اورژانس اجتماعی
مهدی شیدائیان، روح‌الله دهقانی، سیّد محمود میرخلیلی، شهرداد دارابی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
 امروزه در عصر غلبه دنیای مجازی بر دنیای حقیقی، با گسترش اینترنت و شبکه­های اجتماعی، ارتباطات اجتماعی و در پی آن عناصر هویت­ساز فردی، دستخوش تغییرات کمّی و کیفی وسیعی قرار گرفته است. زنان به عنوان بخش عمده­ای از کاربران شبکه­های اجتماعی، به واسطه شاخصه­های جسمی و روانی، بیش از هر زمانی در معرض تهدیدها و آسیب­های روانی قرار دارند. یکی از انواع آسیب­ها که در چارچوب دانش روان­شناسیِ اجتماعی قابل تبیین است، «خودْ ابژه­سازی» است.
     پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش ۲۷۱ نفر از دختران دبیرستانی کاشان بوده­اند که با توزیع پرسشنامه استاندارد با پرسش­های بسته­پاسخ، اطلاعات لازم گرداوری شده است. در فرایند خودْ ابژه­سازی، زنان تحت تاثیر تبلیغات رسانه­ای، ایده­آل­هایی برای خود ترسیم می­کنند و در همان راستا به شکل مداوم، خود را ارزیابی و بازبینی می­کنند و چنانچه ظاهر خود را با الگوهای ترویج­شده از رسانه نزدیک ببینند، اعتماد به نفس می­یابند؛ در غیر این صورت، درگیر شرم بدنی می­شوند. در نتیجه، اعتماد به نفس آنها مشروط به ظاهر می­گردد که این مقوله، سلامت روانی آنها را به مخاطره افکنده و این نوع از رفتارهای پر خطر بر مبنای نظریه­های جرم­شناختی از قبیل نظریه سبک زندگی گات فردسون و هیندلانگ،  احتمال بزه­دیدگی را افزایش می­دهد؛ زیرا به هر میزان، فعالیت­های تفریحی و اوقات فراغت فرد، بیشتر باشد و با افراد بزهکار یا محیط­های مجرمانه یا خطرناک مراوده داشته باشد، شانس بزه­دیدگی او به همان نسبت، افزایش می یابد.
                                                                                                              
واژگان کلیدی: بزه­دیدگی زنان، شبکه­های اجتماعی، خودْ ابژه­سازی، پیشگیری اجتماعی
محسن عینی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
"هرزه­پردازی اینترنتی"، پرداختن به رفتارهای مربوط به محتوای جذاب جنسی از طریق اینترنت است. آسیب­ها­، ماهیت بهره­کشانه و برخلاف رضایت هرزه­پردازی برای کودکان و نوجوانان، موجب واکنش جامعه جهانی و تصویب چندین سند بین­المللی شده است که جرم­انگاری و همکاری دولت­ها در مبارزه با این رفتار را پیش­بینی کرده­اند، اما هرزه­پردازی بزرگسالان، با آرای موافق و مخالف مواجه است. موافقان، آن را نشانه آزادی زنان­، دارای منفعت مادی و مانع خشونت معرفی می­کنند و مخالفان، آن را نقض ارزش­های اخلاقی، حقوق بشر و موجب تحقیر زنان می­دانند. در حقوق ایران این پدیده شامل کودکان، نوجوانان و بزرگسالان است و برای معرفی آن از واژه­های مبتذل، مستهجن و هرزه­نگاری استفاده می­شود. مطابق آموزه­های شریعت اسلامی، هرزه­پردازی اینترنتی، رفتاری حرام و مغایر ارزش­های اخلاقی چون عفت و پاکدامنی است که پرداختن به آن موجب حیاءزدایی و شیوع فحشاء است و مقررات متعددی شامل قانون مجازات اسلامی و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، آن را جرم­انگاری و نظم نوینی را در این مورد ایجاد کرده­اند. بر این مبنا، رفتارهای مجرمانه مرتبط با هرزه­پردازی اینترنتی شامل رفتارهای مجرمانه اصلی، پیوسته و یاورانه است که هر یک مفهوم و عناصر ویژه­ای دارند. پژوهش حاضر پیشنهاد می­کند قانونی جامع، هرزه­پردازی را در سه سطح بسیار بی­شرمانه، بی­شرمانه و ناپسند درجه­بندی نماید و ضمن حمایت افتراقی از افراد آسیب­پذیر، طبق درجه هرزه­پردازی، گونه­های مختلف آن را مشمول واکنش­های مناسب انتظامی و کیفری قرار دهد.
 
واژگان کلیدی: هرزه­پردازی اینترنتی، مبتذل، مستهجن، فضای مجازی
جلا الدین قیاسی، پریسا ثقفی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
اصرار در به کار بردن لفظ رابطه نامشروع بر رفتارهایی همچون ارسال عکس و فیلم یا متن بین زنان و مردان در فضای مجازی، سبب درک نادرست از رفتار ارتکابی و جرم دانستن یا جرم ندانستن این رفتار بر مبنای ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی شده است؛ این درحالی است که رکن مادی چنین رفتاری منطبق با مواد قانونیِ دیگری است. همواره درک درست از رکن مادی یک رفتار است که ما را به رکن قانونی و جرم بودن یا نبودن آن رهنمون می­سازد. صِرف استعمال لفظ رابطه نامشروع به جهت ارسال متن، فیلم و عکس بین یک زن و مرد نمی­تواند موجبی برای تحمیل یک عنوان سنگین شرعی با مجازات سنگین­تر بر یک رفتار صرفا مجازی باشد. این رفتار ارتکابی می­تواند مخاطبان دیگری را نیز در­­بر ­گیرد. در حقیقت، رکن مادی چنین رفتاری، ماهیت دیگری دارد که آن را از شمول حکم ماده ۶۳۷ خارج می­سازد و به ماده ۱۴ قانون جرائم رایانه­ای نزدیک می­کند.
     این پژوهش، با هدف بررسی ماهیت و رکن مادی رابطه نامشروع مجازی و تشخیص صحیح رکن قانونی آن شکل یافته است تا اینکه رفتاری نامتناجنس در میان مصادیق ماده ۶۳۷ گنجانده نشود؛ ضمن آنکه اصول و قواعد قانونی، معافیتی و صلاحیتی نادیده انگاشته نشود.
 
واژگان کلیدی: رکن قانونی، رکن مادی، رابطه نامشروع، فضای مجازی.

دوره ۲۷، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

در روزگار کنونی، کاربرد فناوری‌های مربوط‌ به هوش مصنوعی در علوم جنایی حقوق محور، جایگاه ‌قابل‌توجهی پیدا نموده است. در عرصۀ حقوق کیفری ماهوی، مباحثی هم‌چون تعیین مسئولیت کیفری در اثر جرایم ناشی از عملکرد ربات‌ها یا خودروهای خودران جزء جذاب‌ترین و البته پرمناقشه‌ترین مباحث این رشته ‌می‌باشد. در عرصۀ حقوق کیفری شکلی نیز استفاده از این فناوری در مراحل پنج‌گانه رسیدگی‌های کیفری محل گفت‌وگو و البته تردیدهای بسیار است. پرسش اصلی تحقیق پیش‌ رو آن است که آیا فناوری‌های مرتبط با هوش مصنوعی در امر کشف و تعقیب کیفری قابلیت اعمال دارد یا خیر و در فرض اعمال چه چالش‌هایی پیش روی آن است؟ نتایج پژوهش حاضر حکایت از آن دارد که فناوری‌های مرتبط با هوش مصنوعی امروزه در بسیاری از کشورها متناسب با اقتضائات مراحل مختلف دادرسی کیفری و با در نظر گرفتن اقتضائات هر جرم، به نقش آفرینی می‌پردازد. ازحیث کشف و تعقیب جرم، انواع ابزارهای پلیسی پیش‌بینی زمان و مکان جرم و فناوری‌های مربوط به تشخیص چهره (FRT)  با هدف تسهیل اقدامات پلیسی و حرکت از پلیس "واکنشی" به پلیس "پیش‌گیرانه" در بسیاری از نقاط اروپا و ایالات متحده توسعه یافته و مستقر شده‌اند. آن‌چه باعث ‌می‌شود در عرصه حقوق کیفری شکلی به‌طور کلی و در مرحله کشف و تعقیب جرم به‌طور خاص قدم‌ها با آهستگی بیشتری به سمت گسترش استفاده از این فناوری برداشته شود وجود چالش‌هایی هم‌چون نقض حریم خصوصی و آزادی شهروندان، نقض فرض برائت و خطر نظا‌می‌شدن عدالت کیفری ‌می‌باشد. نویسندگان معتقدند استفاده از فناوری هوش مصنوعی در عرصۀ کشف و تعقیب جرایم مفید و ضروری و در راستای مقابلۀ حداکثری با پدیدۀ بزهکاری ‌می‌باشد، اما، در این‌خصوص نباید دچار شیفتگی شویم، استفاده از این فناوری در مراحل مهم کشف و تعقیب جرایم تا اندازه‌ای قابل‌توصیه ‌می‌باشد که با اصول راهبردی حاکم بر دادرسی کیفری و هم‌چنین حقوق و آزادی‌های افراد در تعارض نباشد. در این‌رابطه، تنظیم‌گری و وضع قوانین خاص می‌تواند تا اندازه‌ای از دغدغه‌های پیش‌رو بکاهد. به‌همین دلیل است که ضرورت تنظیم‌گری هوش مصنوعی به شکل گسترده ای مخصوصاً در منطقه اروپا در حال بحث و بررسی ‌می‌باشد. در این رابطه نیز گزارش‌ها و رهنمودهای راهبردی پیش‌بینی و منتشر گردیده است.
 

دوره ۲۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

نقش‌آفرینی فناوری‌های مرتبط با هوش مصنوعی در دانش حقوقی بسان اکثر رشته‌های علمی دیگر قابل‌توجه می‌باشد. علوم جنایی حقوق محور و نظام عدالت کیفری نیز از حضور این فناوری بی‌بهره نمانده و استفاده از سیستم‌های مرتبط با هوش مصنوعی در مراحل مختلف رسیدگی‌های کیفری در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته اجرایی می‌باشد. سؤال اساسی آن‌که آیا فناوری‌های مرتبط با هوش مصنوعی در مرحله مربوط به صدور حکم کیفری نیز قابل توصیه بوده یا خیر؟ و در فرض اعمال، چه چالش‌هایی پیش روی آن است؟ پژوهش توصیفی و تحلیلی حاضر حاکی از آن است که: تأثیرگذاری احساسات شخصی در رسیدگی‌های قضایی، عدم دقت و سرعت کافی در رسیدگی به پرونده‌ها، اعمال تعصبات و سلایق فردی و سوگیری‌های آگاهانه یا ناآگاهانه، از جمله مهم‌ترین دلایل توجیه ضرورت بهره‌مندی از فناوری‌های هوش مصنوعی در مرحله صدور حکم است؛ اما در این مسیر، پوشاندن ردای قضاوت آفت این مسیر بوده و چالش‌هایی همچون جانب‌داری، عدم شفافیت، انسان زدایی در فرایند تصمیم‌گیری و همسان گرایی در قضاوت را به همراه خواهد داشت. بر این بنیاد، حضور هوش مصنوعی به عنوان ابزاری تصمیم‌ساز، تسهیل گر و دستیار در مرحله صدور حکم کیفری قابل توصیه است؛ اما استفاده از این فناوری به شکل تصمیم‌گیر و مستقل، مخالف با اقتضائات قضاوت و کیفردهی آموزه‌ای مدرن بوده، گسست‌های آیینی به همراه داشته و سهم انسان در برقراری عدالت را زیر سؤال خواهد برد.
 

دوره ۲۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده

جرم جاسوسی از اصلی‌ترین جرائم پرخطر است که امنیت خارجی کشورها را به خطر انداخته و با سیاست کیفری امنیت‌مدار تمامی کشورها مواجه بوده و معمولاً مجازات‌های سرکوب‌گرایانه در خصوص آن اعمال می‌گردد، چرا که ضمن نقض استقلال کشورها، آنان را در مقابل بیگانگان آسیب‌پذیر می‌سازد، ازاین‌رو هدف این مقاله بررسی جرم جاسوسی در قوانین کیفری ایران و نارسایی‌های آن است که ضرورت بازنگری و اصلاح آن را ضروری می‌سازد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق در آن، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه‌ای است.
جرم جاسوسی در قوانین مختلفی از جمله قانون مجازات اسلامی و قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح و قانون مبارزه با جرائم یارانه‌ای موردتوجه قانون‌گذار ایران قرار گرفته است که بررسی این قوانین گویای ابهام و تضاد میان مواد مختلف بوده که بیانگر نگاه پراکنده و بخشی‌نگر قانون‌گذار در این حوزه است که بازنگری بزه جاسوسی در قوانین مختلف کیفری ذیل یک نظام‌واره جامع ضروری می‌سازد. بررسی لایحه جدید قانون تعزیرات نیز بیانگر آن است که این لایحه نیز نتوانسته اشکالات مطرح شده را مرتفع سازد.

دوره ۲۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده

نظارت قضایی پیشینی بر تعقیب و تحقیق، از جمله تحولات نوین آیین دادرسی کیفری است. این نظارت عبارت است از اتخاذ نظارت از سوی قضات دادگاه یا قضات متخصص مستقل و خارج از نهاد دادسرا بر اقدامات و تصمیمات نهاد دادسرا  از جمله بازپرس  و به خصوص ناظر بر اقدامات محدود کننده حقوق و آزادی های افراد در مرحله پیش دادرسی کیفری است. این نظارت در سیستم دادرسی کیفری ایتالیا، آلمان، به رسمیت شناخته شده است؛ اما در قانون ایران نظارت قضایی پیشینی تنها به صورت موردی در برخی مواد قانون آیین دادرسی کیفری ایران مورد توجه قرار گرفته است، بی‌آنکه به درستی به همه تصمیمات متقابل با حقوق و آزادی های افراد در مرحله پیش دادرسی تعمیم داده شود. این مقاله، با هدف تبیین نظارت قضایی پیشینی متخذ در آلمان و ایتالیا به صورت تطبیقی و بررسی تفاوت آنها با نظارت موجود در ایران با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی و در عین حال تطبیقی است با ابزار گردآوری کتابخانه‌ای؛ انجام شده است. یافته‌های پژوهش حاکی از ضروت توجه قانونگذار ایران و دکترین حقوقی به مسأله نظارت قضایی پیشینی بر تعقیب و تحقیق همانند آلمان و ایتالیا و سلب صلاحیت نظارتی از دادسرا به صورت صریح و دقیق به جهت جلوگیری از تمرکز گرایی اختیارات تعقیب و تحقیق و نظارت در دست دادسرا، ارتقای کیفیت عدالت کیفری، پیشگیری از اشتباهات قضایی و نقض حقوق و آزادی های افراد با این اختیارات وسیعی که به نهاد دادسرا داده شده است.
 


صفحه ۱ از ۱